هديه خدا محمدرضاجونهديه خدا محمدرضاجون، تا این لحظه: 10 سال و 10 روز سن داره

جوجه جون من

چه سالي شد امسال

برعكس ميمون از جنب و جوش افتادم تو سال ميمون . البته دارم رو آشپزيم كار ميكنم و حرف زدن تو . 3 هفته پيش حاج خانوم مامان مهدي رو از دست داديم و روز عرفه فهميديم پسر پسر عموي بابا پسر 25 ساله چه پسري ،‌ گل پسر ، فوت كرده . خيلي داغونم .اينهمه دويدن ها اينهمه بدو بدوهاي زندگي به كجا ختم ميشه . نميدونم شايد چند روزي بريم سفر. خدا ميدونه  اگه قسمت بود و برگشتيم ،‌ وبلاگت رو بروز ميكنم از حرفات از كارات و عكسات ميزارم . اگرم برنگشتيم كساني كه ما رو ميشناسين و نميشناسين حلالمون كنيد اين مرگها رو كه ميبينم ميگم مرگ خيلي نزديكه خيلي ،‌اون به ما نزديكه ما فكر ميكنيم ازش دوريييييييييم . خدا به همه عمر با عزت ...
23 شهريور 1395
1